نقش اعتقاد به رجعت در زندگي معتقدان

بدون ترديد، همان گونه که «انتظار فرج» عبادتي بس بزرگ است و نقش مهم و به سزايي در پويايي و تحرک جامعه دارد، اعتقاد به رجعت و بازگشت به دنيا در زمان دولت کريمه نيز مي تواند نقش مهم و به سزايي در نشاط ديني و اميد به حضور در حکومت جهاني حضرت مهدي عليه السلام ايفا کند؛ چرا که انسان با ديدن افرادي که تمام عمر خود را در انتظار ظهور حضرت مهدي عليه السلام سپري کرده اند و آن گاه بدون درک ظهور از دنيا مي روند، دچار سرخوردگي شده و حتي در مقام انتظار نيز دچار يأس خواهد شد! اما اگر بداند در هنگام ظهور - در صورت دارا بودن شرايط - امکان بازگشت او به دنيا و حضور در محضر آخرين امام را دارد، در اميدواري او نقش بسياري خواهد داشت. علاوه بر آنچه ذکر شد، از آنجايي که در روايات آمده يک گروه از رجعت کنندگان کساني اند که داراي ايمان محض هستند، شخص علاقه مند به درک محضر آخرين حجّت الهي، نهايت تلاش خود را به کار خواهد بست تا به درجات بالاي ايمان رسيده و در زمره رجعت کنندگان باشد. همچنين در روايات فراواني مداومت بر دعاها و انجام کارهايي جهت بازگشت در هنگام حکومت حضرت مهدي عليه السلام، توصيه شده است که خود جنبه عبادي داشته و در تکامل روح انسان بسيار مؤثر است.

طول عمر حضرت قائم (عج)

اين سؤال در طول تاريخ از زمان مرحوم شيخ صدوق به بعد مطرح بوده که، چگونه ممکن است،حضرت مهدي آنقدر يا بيشتر عمر کند؟ از نظر علمي، برخي زيست شناسان مي گويند: «انسان بايد 300 سال عمر کند، اينکه انسان 70 يا 80 سال عمر مي کند، براي آن است که عضوي از او فرسوده مي شود و به عضوهاي ديگر سرايت مي کند». و از آزمايشاتي که دانشمندان، روي حشرات و سلّولها و گياهان کرده اند نشان مي دهد که گاهي عمر آنها را به صدها و بلکه به هزارها برابر رسانده اند. امّا از نظر دين، در روايات مذهبي مي خوانيم که حضرت ادريس عليه السّلام، حضرت الياس عليه السّلام، حضرت خضر عليه السّلام و حضرت عيسي عليه السّلام هنوز زنده اند و در قرآن مي خوانيم که نوح در ميان قوم 950 سال درنگ کرد. بنابراين چه مانعي دارد که خداوند تمام علل پيري و فرسودگي را به امام زمانش آموخته باشد و با بکار گرفتن آن، عمر را بسيار کند.

عبداللّه يا عبيداللّه مهدي

يکي از کساني که ادعاي مهدويّت داشت و شهرت فراوان به دست آورد، عبداللّه مهدي بنيان گذار سلسله فاطميان (عبيديان) شمال آفريقا است. ابوعبداللّه شيعي در شمار پيروان عبيداللّه مهدي جاي داشت. به سود وي تبليغ مي کرد و همواره مردم را به نزديک بودن ظهور مهدي بشارت مي داد. او معمولاً چنان ادعا مي کرد که مهدي از مغرب (تونس) ظهور خواهد کرد. مهدي و ابوعبداللّه مدتي زنداني شدند. ابوعبداللّه پس از آزادي، آشکارا عبيداللّه را همان مهدي موعود خواند. عبيداللّه، با اين ادعا، در سال 297 حکومت فاطميان را بنيان نهاد. فاطميان مصر با قرمطيان ارتباط نداشتند؛ هر چند بني عباس، براي تضعيف فاطميان، قرامطه و کردار، آنان را به فاطميان نسبت مي دادند. وقتي ادعاي مهدويّت عبيداللّه با موفقيت روبه رو شد، شهر «مهديه» را در نزديک قيروان بر پا ساخت. «مهديه» در سراسر افريقا بي نظير مي نمود و بسيار مستحکم بود. به تدريج موفقيت هاي عبيداللّه فزوني يافت و مردم بسيار پيرامونش گرد آمدند. او سرانجام در 344 ق در گذشت. پس از عبيداللّه، فرزندش خود را «القائِمُ بِاَمْرِاللَّهِ» ناميد و با ادعاي مهدويّت بر تخت فرمانروايي تکيه زد. پس از او فرزندش اسماعيل با ادعاي مهدويّت حکومت پدر را استمرار بخشيد. وقتي اسماعيل در گذشت، ابوتميم معزّ بن منصور بن قائم بن مهدي بر تخت مهدويّت نشست!!!

قرآن و قائم

در قرآن کريم درباره مسائل آينده دوران، حوادث آخر الزّمان، و استيلاي خوبي و خوبان بر جهان، و حکومت يافتن صالحان گاه به اشاره و گاه به تصريح سخن گفته شده است. اينگونه آيات را مفسّران اسلامي، طبق مدارک حديثي و تفسيري، مربوط به مهدي (عج) و ظهور آخر الزّمان دانسته اند. آيات ديگري در همان قرآن کريم هست، که به جنبه حضور ولايتي مهدي (عج) اشاره بلکه در اين باره صراحت دارد. در شرح و تفسير آيات، به احاديث نبوي، و سخنان امام علي عليه السّلام و ديگر أئمّه طاهرين عليهم السّلام، و ساير علماء و محدّثان و بزرگان اسلام، استناد گشته است. شايد کتاب تفسيري، از تفاسير عالمان شيعه يافت نشود که در آن، به مناسبت آيات ياد شده، سخني از مهدي (عج) و مسائل آن امام به ميان نيامده باشد. براي آگاهي بيشتر در زمينه آيات قرآني مربوط به موضوع مهدويّت مي توانيد به کتاب «ألْمُحَجََّة، فيما نَزَلَ فِي الْقائِم الْحُجَّة» تأليف عالم بزرگ، «سيد هاشم بحراني»، مؤلّف تفسير عظيم، «البرهان» مراجعه کنيد، در اين کتاب به بررسي 120 آيه از قرآن کريم که درباره اين موضوع مي باشد، پرداخته شده است.

فلسفه غيبت صغري

غيبت صغري مرحله اوّل امامت حضرت مهدي عليه السلام بوده است. از ابتدا چنين مقدّر بوده که آن حضرت پس از رسيدن به امامت، بايستي بلافاصله از ديد عمومي پنهان شود و در ظاهر از آنچه در جامعه رخ مي دهد، فاصله بگيرد؛ هر چند در واقع او از نزديک همه وقايع را احساس و ادراک مي کند. بايد توجه داشت که اگر آن غيبت، يکباره رخ مي‌نمود ضربه سنگيني به پايگاه هاي مردمي و طرفداران امامت وارد مي شد؛ زيرا مردم قبل از آن با امام خود ارتباط داشتند، در مشکلات به او رجوع مي کردند و اگر ناگهان امام غايب مي شد و مردم احساس مي‌کردند که ديگر دسترسي به رهبر فکري و معنوي خود ندارند، ممکن بود - همه چيز از دست برود و آن جمع به تفرقه دچار شوند! بنابراين لازم بود که براي «غيبت تامه» زمينه سازي شود تا مردم به تدريج با آن خو بگيرند و خود را بر اساس آن بسازند. با غيبت صغري در واقع اين زمينه سازي صورت گرفت، در اين زمان امام مهدي عليه السلام ازديده‌ها پنهان بود؛ ولي ايشان از طريق نمايندگان، وکيلان و ياران مورد وثوق با شيعيان خود ارتباط داشتند. ولي رفته رفته با به وجود آمدن آمادگي - پس از گذشت مدت 69 سال - به دستور خداوند آن حضرت در پرده پنهان زيستي تمام و کامل قرار گرفتند.

يماني کیست؟

از رهبران بر حق است که به حمايت از حضرت مهدي (عج) خروج مي کند. امام صادق عليه السّلام در ضمن روايتي فرمود: «سفياني و خراساني و يماني در يک سال و در يک شهر و در يک روز خروج مي کنند و هيچ پرچمي مانند يماني به هدايت نزديکتر نيست، زيرا يماني مردم را به حق دعوت مي کند(اعلام الوري، ص 429).

رجعت چیست؟

بحث «رجعت» از مباحث مهم اعتقادي شيعه است که با فرهنگ مهدويّت نيز ارتباط تنگاتنگي دارد. واژه «رجعت» در کتاب هاي لغت به معناي «بازگشت» است؛ يعني، برگشتن به جايي که پيش تر در آنجا بوده است.معناي اصطلاحي «رجعت» عبارت است از: بازگشت دو گروه از مردگانِ مؤمنان محض و کافران محض - به همان صورت هايي که در گذشته بودند - به دنيا تا پس از ظهور حضرت مهدي عليه السلام و قبل از قيامت مؤمنان از برپايي حکومت جهاني عدل شاد گردند و کافران از ذلت و حقارت ستمگران متألم شوند. ناگفته نماند که برخي رجعت را به ظهور حضرت مهدي عليه السلام و بازگشت دولت آل محمدصلي الله عليه وآله تأويل کرده و بازگشت خود ائمه عليهم السلام را با بدن هاي ظاهريشان منکر شده اند.

به درگاه خدا

  • سوره مبارکه آل عمران
  • آیه شریفه 61
  • « فَقُلْ تَعَالَوْاْ نَدْعُ أَبْنَاءنَا وَأَبْنَاءكُمْ وَنِسَاءنَا وَنِسَاءكُمْ وَأَنفُسَنَا وأَنفُسَكُمْ ... »

  • معنای آیه:

    بگو : بیایید پسرانمان و پسرانتان و زنانمان و زنانتان و خودمان و خودتان جمع شویم.

  • پیام آیه:

    این آیه به آیه ی مباهله معروف است. مباهله یعنی تضرع دو گروه مخالف یکدیگر به درگاه خدا و تقاضای هلاکت طرف مقابل. مسیحیان نجران هیأتی فرستادند و پیامبر (ص) همراه علی (ع)، فاطمه (س) و دو کودک حسن و حسین (ع) آمدند مسیحیان با دیدن آن جمع، از مباهله اعلام انصراف کردند و حاضر به مصالحه شدند، مصداق « انفسنا» علی (ع) است که همچون جان پیامبر بود.

ریسمان الهی

  • سوره مبارکه آل عمران
  • آیه شریفه 103
  • « وَاعْتَصِمُواْ بِحَبْلِ اللّهِ جَمِيعًا وَلاَ تَفَرَّقُواْ »

  • معنای آیه:

    همگی به ریسمان خدا چنگ زنید و پراکنده نشوید.

  • پیام آیه:

    امام علی (ع) فرمود : « قرآن، حبل الله است.» و امام صادق (ع) فرمود: « ما اهل بیت حبل الله هستیم» قرآن و اهل بیت، جلوه‌ی جمال الهی در دو قالب هستند؛ یکی به  صورت کتاب و دیگری الگوی عملی آن کتاب. از قرآن و اهل بیت (ع) درس زندگی بیاموزیم تا کامیابی در دنیا و آخرت را در آغوش گیریم.

منتظر

از القاب امام زمان (عج) است، به معني انتظار برده شده که همه خلائق پيوسته منتظر مقدم اويند. از امام باقر عليه السّلام سؤال شد که چرا امام عصر (عج) را «منتظر» گويند؟ امام عليه السّلام فرمود: «زيرا براي او غيبتي طولاني است که روزهايش بسيار است، افراد مخلص و پاک در انتظارش به سر مي برند. ولي افراد شکّاک و مردّد او را انکار مي کنند، و منکران نامش را به مسخره مي گيرند و تعيين کنندگان وقت بسيارند، عجله کنندگان در او به هلاکت مي رسند، مسلمانان در مورد او نجات مي يابند».

نتیجه‌ی بی فکری در دنیا، پشیمانی در آخرت...

  • سوره مبارکه ملک
  • آیه شریفه 10
  • وَقَالُوا لَوْ كُنَّا نَسْمَعُ أَوْ نَعْقِلُ مَا كُنَّا فِي أَصْحَابِ السَّعِيرِ

  • معنای آیه:

    کافران پس از گرفتار شدن در عذاب به خطای خود اعتراف می کنند و می گویند : « اگر سخن حق را می شنیدیم و اهل اندیشه بودیم گرفتار عذاب نمی شدیم»

  • پیام آیه:

    اعتراف تلخ کافران، می تواند مربوط به دنیا و آخرت باشد زیرا زندگی بدون خدا و دور از حق، دنیا را هم به جهنم تبدیل می کند.

تلفظ نام مقدس حضرت قائم (عج)

اين سؤال بين جمعي از محدّثان و راويان مطرح است که آيا تلفّظ به نام مقدّس حضرت قائم (عج) جايز است يا خير؟ مشهور بين جمعي از محدّثان و راويان آن است که تکلّم به نام اصلي امام عصر (عج) حرام است. ولي تلفّظ به القاب آن حضرت مانند مهدي، حجّت، قائم و... حرام نيست. حال اين سؤال مطرح است که آيا اين حکم مخصوص زمان غيبت صغري بوده است يا در هر زمان و مکاني، تا موقعي که آن حضرت ظهور کند، حرام است؟ و يا اينکه حرمت تلفّظ نام مقدّس آن حضرت بستگي به موارد خاصّي مانند تقيّه و ترس دارد که اگر موارد ترس و تقيّه نباشد جايز است؟ و آيا اين مسأله اختصاص به حضرت حجّت (عج) دارد يا درباره ي ساير ائمه عليهم السلام نيز جاري است؟ دانشمند معروف شيعه شيخ حرّ عاملي در کتاب «وسائل الشيعه» مي گويد: «در مورد تقيّه و خوف، تلفّظ به نام آن حضرت حرام است و در غير موارد تقيّه و خوف حرام نيست».

مدعیان وکالت و نیابت

حلاج :

يکي از مدّعيان نيابت و وکالت، «حسين بن منصور حلاّج بيضايي» صوفي معروف است. وي در آغاز، خود را رسول امام غائب و وکيل و باب آن حضرت معرّفي مي کرد، به همين سبب علماي علم رجال شيعه او را از مدّعيان بابيّت شمرده اند او در ابتدا مردم را به سوي مهدي (عج) دعوت مي کرد و چنان به مردم القاء مي نمود که از طالقان (خراسان) ظهور خواهد کرد، و ظهور وي نزديک است. سپس دعوي حلول و اتّحاد نمود و گفت: روح القُدُس در من حلول کرده و خود را به نام خدا معرّفي مي کرد و مي گفت: من خداي شما هستم و در نامه هايي که به اصحاب خود مي نوشت، تصريح به خدايي مي کرد! او در کتابهاي خود نيز ادّعاي خدايي مي کرد، و با خدا و قرآن و پيامبران معارضه مي نمود، گويند او پيروان خود را از ذکر نام خدا باز مي داشت و مي گفت: «گفتن لا اِلهَ اِلاَّ الله ممنوع است و فرياد معروف او «أنا الْحَقّ : من حقّ هستم» بود. مرحوم طبرسي روايت کرده که از طرف صاحب الامر (عج) به دست جناب «حسين بن روح» که از جمله ي سفراي آن حضرت بود، ظاهر شد براي لعن جماعتي که يکي از آنان «حسين بن منصور حلاّج» بود. بالاخره او را در عهد وزارت «علي بن عيسي» به بغداد آوردند و پس از هفت ماه محاکمه به فتواي قُضات و ائمّه دين و امر «مقتدر» خليفه ي عبّاسي و وزير او «حامد بن العباس به دار آويخته شد و سپس جسد او را سوزانيدند و سرش را بر چوبي بالاي جِسْر (پُل) بغداد زدند.

منظور از وقت معلوم در قرآن

وقت معلوم

عبارت «وقت معلوم» يک بار در آيه 38 سوره «حجر» و بار ديگر در سوره «ص» آيه 81 به کار رفته است. آن هنگام که ابليس مأمور به سجده بر آدم شد؛ ولي سجده نکرد، خداوند فرمود: «اي ابليس! چه چيز مانع تو از سجده کردن بر مخلوقي که با قدرت خود او را آفريدم گرديد؟ آيا تکبر کردي. يا از برترين ها بودي؟ گفت: من از او بهترم! مرا از آتش آفريده اي و او را از گل! فرمود: از آسمان ها و از صفوف فرشتگان خارج شو که تو رانده درگاه مني! و مسلماً لعنت من بر تو تا روز قيامت خواهد بود. عرض کرد: پروردگار من! مرا تا روزي که انسانها برانگيخته مي شوند، مهلت ده. فرمود تو از مهلت داده شدگاني؛ ولي تا روز و زمان معيني».ابليس هنگامي که خود را رانده درگاه خدا ديد و احساس کرد که آفرينش انسان سبب بدبختي او شده، آتش کينه در دلش شعله ور گشت و خواست انتقام خويش را از فرزندان آدم بگيرد. مفسّران در اينکه منظور از «يوم الوقت المعلوم» چه روزي است، احتمالات متعددي داده اند. برخي آن را پايان اين جهان مي دانند؛ چرا که در آن روز همه موجودات زنده مي ميرند، و تنها ذات خداوند مي ماند.گروهي احتمال داده اند: منظور از آن روز قيامت است؛ اين احتمال نيز وجود دارد که آيه ياد شده، اشاره به زماني باشد که هيچ کس جز خدا نمي داند.آنچه اين عبارت را در بحث «مهدويّت» وارد ساخته؛ برخي رواياتي است که «يوم الوقت المعلوم» را دوران ظهور حضرت مهدي عليه السلام دانسته است.